توی زندگیم اگه ادعا کنم که یه چیزیو خوب یاد گرفتم اون چیز قطعا خطره.
من خطرو خوب حس میکنم و خوب شناسایی میکنم. 
به نظرم خطرناک ترین سلاح دنیا کلیشه ای ترین دشمن عامیانست و چون هممون این سلاحو حمل میکنیم طی یک قرار داد بلند بالا و غیرقابل فسخ آزادش کردیم.
خطرناک ترین سلاح عالم دهن مردمه . سلاحی که باعث میشه تو رو یه شبه به چیزی تبدیل کنه که بقیه مجاز باشن بدون وجدان درد و در کمال قدسیت سرتو زیر آب کنن.
آدم خطرناک نداریم بلکه همه خطرناکیم و این یه تبصره توی قوانین منه.
چیزی که اینجا اذیتم میکنه اینه که هیچ آدمی نیاز به آسیب رسوندن به آدم نقل دهن مردم نداره و چرا این کارو میکنیم نمیدونم. اگه راستشو بخوای میدونم ولی نمیخوام وارد فاز روانشناسی بشم.
حرف زدن در مورد بقیه اثرش متاسفانه مث شراب میمونه یعنی تا جایی که مستی حال میده و وقتی مستی بپره همه چی به حالت اول برمیگرده.
حالا میفهمم که پروین اعتصامی چرا میگفت اینجا کسی هشیار نیست.
جلوی دهن مردم بودن مث جلوی اژدها بودنه که اگه نکشتت حتما میسوزونت و دیگه روی بیرون رفتن نداری و باس توی خونه مخفی شی.
هیاهوی آسمون دیگه شنیده نمیشه و دیگه صدای پرنده از توی شهر نمیاد و فقط هر چی به گوش میرسه یه مشت زوزه ی دریدنه.
وقتی توی جمع میشینیم و از بدیا میگیم دقیقا مث گرگا میشیم که توی جنگل زوزه میکشن که بیاید شکار پیدا شده و الان عجیب میفهمم که غیبت چرا مث خوردن گوشت برادر میمونه.
در مورد بقیه بد گفتن دروازه های جهنمو باز نمیکنه ولی حکم آتیش میده برای قتل افراد در جامعه و سوزوندنشون و نباید بذاریم که توی سرزمینایی که زندگی میکنیم اژدها وارد بشه چون تموم گنجینه ی یه جامعه رو به تاراج میبره.
ما توی ایران از آمریکا و استارا ضربه نمیخوریم چون تموم پیام ما از این چیزا فقط عدم تمامیت و میل به تکامله. اما چیزی که مخربه نفوذ به حریم بقیه و افشاکردن زندگی بقیه برای فرار از وجود سرکوب شده خودمون هستیم تا هم فشار کمبودمونو روی بقیه بذاریم و هم پاداش اجتماعی آدم خوبو بگیریم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها